۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سهشنبه
حكم شش سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق براي دكتر سارا توسلي
بنابر راي شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامي به رياست قاضي عباس پيربابايي ، خانم دكتر سارا توسلي به اتهام حضور كوتاه مدت در حوادث عاشورا و حضور در منزل شهيد موسوي و تسليت به خانواده اين شهيد به شش سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محكوم شد.
به گزارش ميزان، ساراتوسلي در پي حوادث انتخابات در تاريخ ۱۳ ديماه بازداشت شد و مدت ۵۰ روز در بند ۲۰۹ زنداني بود.دكتر سارا توسلي استاد دانشگاه و عضو هيات علمي و فرزند مهندس محمد توسلي رئيس دفتر سياسي و عضو شوراي مركزي نهضت آزادي ايران است.
همسر وي مهندس فريد طاهري نيز درپي حوادث عاشورا بازداشت شده و همچنان در بند ۳۵۰ زندان در بازداشت بسر مي برد.
بنابر حكم بدوي ابلاغ شده توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب وي به اتهام اجتماع و تباني به قصذ ارتكاب جرايم عليه امنيت كشور و اخلال در نظم عمومي مجموعاً به شش سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محكوم شده است.
۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه
درآستانه سالگرد قيام مردم ايران 5 زندانی در زندان رشت به دار آويخته شدند
بنابه گزارشات رسيده به”فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران” در آستانه سالگرد قيام مردم ايران برای ايجاد جو رعب و وحشت در ميان مردم ايران موجی از اعدام زندانيان سياسی و ساير زندانيان ادامه دارد در راستای موج جديد اعدام ها روز دوشنبه 5 زندانی که يکی از آنها زن می باشد در زندان رشت به دار آويخته شدند.
درآستانه سالگرد قيام مردم ايران 5 زندانی در زندان رشت به دار آويخته شدند
روز دوشنبه 3 خرداد ماه حوالی ساعت 05:00 پنج زندانی در پشت بهداری زندان رشت به دار آويخته شدند . يکی از اعدام شدگان روز دوشنبه زن و 4 نفر ديگر مرد می باشد.هنوز از هويت و علت اعدام شدگان خبری در دست نيست. خبر اعدام اين 5 نفر در سطح شهر رشت بين مردم انتشار يافته است.
عليرغم اينکه چند روز از اعدام اين پنج نفر می گذرد ولی هنوز قوه قضائيه و رسانه های حکومتی سکوت را پيشه کرده اند و از انتشار خبر اعدام اين 5 نفر خوداری می کنند.
به نظر می آيد که قوه قضائيه بدليل خشم مردم ايران و اعتراضات گسترده جهانی نسبت به اعدام ها که هدف از آن ايجاد جو رعب و وحشت در آستانه سالگرد قيام مردم ايران شيوه اعدام مخفيانه را در پيش گرفته اند.
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران، به اعدام های گروهی و گسترده در آستانه سالگرد قيام مردم ايران جهت ايجاد رعب و وحشت هشدار ميدهد و از دبير کل و کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و مراجع بين المللی برای نجات جان زندانيان سياسی و ساير زندانيان خواستار اقدامات عملی و فوری است.
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران
5 خرداد 1389 برابر با 26 می 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زير ارسال گرديد:
دبير کل سازمان ملل متحد
کميساريای عالی حقوق بشر
کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا
سازمان عفو بين الملل
گزارشگران ويژه اعدام سازمان ملل متحد
http://hrdai.blogspot.com
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه
سوءقصد به طراح سوئدي كاريكاتور موهن پيامبر اسلام
آقاي ويلكس در حال سخنراني در دانشگاه آپسالا بود كه به وسيله گروهي از حاضران مورد حمله قرار گرفت و با ضربه يكي از مهاجمان به زمين خورد.
عينك آقاي ويلكس در اين حمله شكست ولي به او آسيب نرسيد.
آقاي ويلكس در حال سخنراني درباره محدوديت هاي آزادي بيان در هنر بود.
آقاي ويلكس از سال ۲۰۰۷ بارها به خاطر انتشار كاريكاتوري كه در آن پيامبر اسلام را به شكل سگ ترسيم كرده بود، تهديد شده ولي اين نخستين بار است كه او در دانشگاه آپسالا مورد حمله گرفته است
به گفته آقاي ويلكس، گروهي پانزده نفره از حاضران در محل سخنراني سعي داشتند با شعار دادن و به هم زدن نظم جلسه مانع از سخنراني او شوند.
اقاي ويلكس به خبرگزاري آسوشيتدپرس گفت: "مردي به سمت من دويد و با ضربه بدنش من را به زمين پرت كرد. عينكم شكست ..."
سايت يك روزنامه سوئدي هم تصاوير ويديويي اين حادثه را منتشر كرده است. در اين تصاوير، ماموران پليس ديده مي شوند كه با استفاده از اسپري فلفل و ضربات باتوم سعي دارند گروهي از حاضران عصباني را متفرق كنند.
اين معترضان فرياد الله اكبر سر داده بودند.
دو نفر در اين درگيري بازداشت شدند.
پيش تر گزارش هايي منتشر شده بود كه نشان مي داد كه آقاي ويلكس هدف اين توطئه قتل قرار گرفته بود.
كالين لارز، از شهروندان آمريكا كه از او به عنوان "جهاد جين" نام برده مي شود از متهمان اين اقدام بود.
خانم لارز اتهام هاي خود را نپذيرفته است ولي در صورت مجرم شناخته شدن ممكن است به حبس ابد محكوم شود.
در سال ۲۰۰۷، گروهي كه به القاعده در عراق نزديك بود جايزه اي يكصدهزار دلاري را براي قتل آقاي ويلكس تعيين كرد. اين گروه وعده داده است كه اگر گردن ويلكز مانند يك گوسفند بريده شود، جايزه قتل او را ۵۰ درصد افزايش خواهد داد.
كاريكاتور آقاي ويلكس يك سال و نيم پس از انتشار كاريكاتورهاي توهين آميز از پيامبر اسلام در روزنامه يولاندز پوستن در دانمارك منتشر شد.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه
چهار مرد و يك زن به اتهام عضويت در گروههاي ضد انقلاب اعدام شدند
بي بي سي : دادسراي عمومي و انقلاب تهران با صدور اطلاعيه اي اعلام كرده كه پنج نفر به اتهام مشاركت در بمب گذاري در مراكز دولتي و وابستگي به پژاك در زندان اوين اعدام شده اند
اين اطلاعيه اعدام شدگان را فرزاد كمانگر، علي حيدريان، فرهاد وكيلي، شيرين علم هولي و مهدي اسلاميان معرفي كرده است
روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران اتهام اين افراد را "عمليات تروريستي از جمله بمب گذاري در مراكز دولتي و مردمي شهرهاي ايران" متهم كرده است
خليل بهراميان وكيل مهدي اسلاميان و فرزاد كمانگر به بي بي سي فارسي گفت كه از موكل وي "حداكثر 10 دقيقه سوال و جواب شد (مانند) اسمش و غيره و بعد از آن هم وقتي كه من (به قاضي) گفتم (به عنوان وكيل) حرف براي گفتن دارم به من جواب داد كه مطالب خود را بنويسيد؛ من دارم مي روم براي نماز. (بنابر اين) حتي در نهايت قاضي حرف مرا نشنيد.
آقاي بهراميان افزود كه "در مورد مهدي اسلامي هم موضوع بردار وي بود كه قبلا اعدام شده بود در جريان قضيه بمب گذاري حسينه شيراز كه در آن واقعه عده اي مردم بيگناه كشته شدند. اين برادر، (مهدي) اطلاعي از جريان آن بمبگذاري قبل از انجام آن نداشته است. بعد از آن واقعه وقتي برادرش به خانه مي آيد، (مهدي) سوال مي كند كه اين انفجار چه بود، برادرش مي گويد بله چنين انفجاري بوده كه دوست من آن را انجام داد و من هم در آن دست داشتم.
آقاي بهراميان مي گويد: "به زعم من اين اتهام و حكمي كه به مهدي اسلاميان داده شد منطبق با واقعيت نبوده است. در مورد فرزاد كمانگر هم مي توانم بگويم كه (او) انساني صد درصد بيگناه بود كه اصلا هيچ نقشي در اتهامي كه به وي زدند نداشت.
مهدي اسلاميان بنابر گزارش دادستاني انقلاب، "يكي از عوامل انفجار بمب در حسينيه شهداي شيراز" بوده است. پيش از اين دو نفر به نام هاي روزبه يحيي زاده و علي اصغرپشته به اتهام انفجار در حسينيه شهداي شيراز اعدام شده بودند.
فرزاد كمانگر، دبير هنرستان كار و دانش شهرستان كامياران در جنوب استان كردستان، عضو انجمن صنفي فرهنگيان و انجمن زيست محيطي ئاسك (آهو) بوده و با نام مستعار "سيامند" در ماهنامه فرهنگي - آموزشي رويان كه به اداره آموزش و پرورش كامياران تعلق دارد قلم مي زده است
وي كه در زمينه حقوق قومي و مسائل زنان فعال بوده، در مرداد ۱۳۸۵ (ژوئيه ۲۰۰۶) به تهران سفر كرده بود به همراه دوستش دستگير مي شود.
بنابر اطلاعيه روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران، ماموران كلانتري مولوي در مرداد سال ۱۳۸۵ به دو نفر مشكوك مي شوند و يك نفر از آنها دستگير مي شود و يك نفر نيز فرار مي كند. در خودروي فرد دستگير شده، پنج كيلوگرم مواد منفجره كشف مي شود.
بعد از آن ماموران با مراجعه به منزل فرد دستگير شده، فرزاد كمانگر را دستگير مي كنند كه به بنابر اطلاعيه دادسراي انقلاب، "در بازرسي از اتاق وي (كمانگر) يك عدد باطري و دستگاه ساعت زمان بندي انفجار بمب كشف مي شود.
جمال كمانگر از بستگان فرزاد به راديوي بي بي سي فارسي گفت كه خبر (اعدام فرزاد) ناگهاني بوده به طوري كه خانواده آماده اين قضيه نبودند و "آنها بشدت شوكه و بشدت ناراحت هستند." به گفته جمال كمانگر بردار فرزاد (مهرداد) به تهران رفته و "(خانواده فرزاد) اخبار را مثل بقيه (مردم) از خبرگزاريها شنيدند و حتي وكيل (فرزاد) آقاي بهراميان هم خبر نداشته است."
جمال كمانگر مي افزايد كه فرزاد معلم بود و مي نوشت و "بمبگذار نبود.
بنابر گزارش دادستاني انقلاب، بعد از دستگيري اين افراد، فرهاد وكيلي در شهر سنندج دستگير مي شود و "در منزل وي ماهواره و يك برگه كه محتويات آن به صورت رمز بوده كشف مي شود."
اتهام اين افراد عضويت در گروه پژاك و "انفجار دو بمب در ساختمان هاي فرمانداري و اداره بازرگاني كرمانشاه" در ارديبهشت سال ۱۳۸۵ عنوان شده است.
اتهام ديگر اين افراد نگهداري اسلحه بوده است
علي حيدريان نيز به اتهام همكاري با اين دو نفر و ارتباط با پژاك در تهران دستگير شده بود
بنابر اطلاعيه دادسراي انقلاب، شيرين علم هولي آتشگاه خرداد سال ۱۳۸۷ "پس از كارگذاشتن يك بمب زير خودرويي در پاركينگ قرارگاه سپاه در غرب تهران و انفجار آن دستگير شده است."
با آنكه خانم علم هولي آتشگاه در ابتدا اتهام عضويت در پژاك را نپذيرفته، اما دادسراي انقلاب با استناد به سايت اينترنتي اين گروه، كه خانم علم هولي را عضو خود عنوان كرده، وي را عضو پژاك دانسته است. البته بنابر اطلاعيه داسراي انقلاب، وي بعدها عضويت در گروه پژاك را پذيرفته است.
آزاد زماني، سخنگوي انجمن دفاع از زندانيان سياسي و حقوق بشر درباره اين اعدامها به راديوي بي بي سي فارسي گفت كه اجراي اين اعدامها اعلام نشده بود و خانواده و حتي وكيل اعدام شدگان از اين قضيه خبر نداشته اند. به گفته آقاي زماني، ايران درباره زندانيان عقيدتي سياسي كمتر اطلاع رساني مي كند.
روز گذشته نيز دادسراي عمومي و انقلاب تهران از اعدام شش قاچاقچي مواد مخدر در زندان قزل حصار كرج خبر داده بود.
اعدام شدگان ارسلان اسدي، محمدعلي فخري، عباس گراوند، رحمان بياباني، پرويز تقي زاده و سعيد ميكائيلي بودند
سازمان هاي بين المللي مدافع حقوق بشر از اجراي مكرر مجازات اعدام در ايران انتقاد مي كنند و مي گويند كه احكام اعدام در پي محاكمه هايي صادر مي شود كه بر اساس معيارهاي بين المللي "منصفانه" محسوب نمي شود.
در طول سال ۲۰۰۹ ميلادي (از زمستان ۱۳۸۷ تا زمستان ۱۳۸۸ هجري خورشيدي) بيش از ۳۸۸ نفر در ايران اعدام شدند و اين كشور از نظر تعداد اعدام ها، پس از چين در رده دوم جهان قرار گرفت.
سازمان عفو بين الملل چندي پيش در گزارش سالانه خود در مورد مجازات اعدام، مقامات ايران، چين و سودان را متهم كرد كه از اعدام به عنوان يك "ابزار سياسي" استفاده مي كنند.
بر اساس گزارش اين سازمان، در طول هشت هفته طوفاني، از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران تا زمان اجراي مراسم سوگند رياست جمهوري توسط محمود احمدي نژاد، ۱۱۲ مورد اجراي حكم اعدام در ايران ثبت شد.
برخي از ناظران معتقدند با وجود اينكه اين اعدام ها مستقيما به حوادث پس از انتخابات مربوط نمي شد، اجراي آنها در اين دوره نوعي نمايش قاطعيت و به منظور ايجاد فضاي رعب بوده است.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سهشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه
كرج؛ هجوم نيروهاي امنيتي به يك كليساي خانگي
منابع ايرانيان مسيحي نوشته اند كه در اين جمع خانگي ۱۰ نفر از جوانان مسيحي ساكن كرج دور هم گرد آمده بودند تا مطابق آيين مسيحيت به عبادت و تعليم كتاب مقدس بپردازند.
كشيش پيروز خانجاني، عضو شوراي مركزي كليساي ايران، به راديو فردا مي گويد: « روند بازداشت مسيحيان در ايران از حدود هشت ماه پيش آغاز شده و به طور ميانگين هر هفته يك مسيحي دستگير مي شود. البته اين آماري است كه ما اطلاع داريم وگرنه ممكن است كساني هم دستگير شوند و ما خبري از آنها نداشته باشيم. هفته پيش در كرج كشيش بهنام ايراني دستگير شده و فعلا خبر موثقي از ايشان در دست نيست. چيزي كه ما در اين باره شنيده ايم اين است كه ايشان مورد شكنجه قرار گرفته است. زماني كه بحث كليساي خانگي پيش مي آيد تصور مي شود كه فعاليت ها زيرزميني بوده اما اين طور نيست و كشيش بهنام ايراني عضو شوراي مركزي كليساي ايران است كه گزارش فعاليت هاي خود را به دولت ارائه مي داده است. يعني اين طور نيست كه يك نفر مخفيانه فعاليت مي كرده و اكنون دولت متوجه شده و او را دستگير كرده است».
كشيش پيروز خانجاني در پاسخ اين سوال كه « آيا كشيش ايراني وكيل دارد»، مي گويد: «فعلا كسي موفق نشده با ايشان تماسي بگيرد. حتي به همسر ايشان اجازه تماس نداده اند، ولي خبرهايي كه مي رسد حاكي از اين است كه وضعيت ايشان وخيم است».
به گفته منابع ايرانيان مسيحي، بي خبري از وضعيت بهنام ايراني باعث نگراني ايرانيان مسيحي و خانواده ايشان گرديده است. منابع ايرانيان مسيحي مي نويسد با وجود پيگيري خانواده آقاي بهنام ايراني و مراجعات مكرر آنها به اداره اطلاعات كرج تا كنون خبري مبني بر نوع اتهام و محل نگهداري و وضعيت ايشان به دست نيامده است.
***
در همين رابطه در گفت و گويي با محمود طراوت روي، وكيل دادگستري درشيراز، كه وكالت تعدادي از مسيحيان را برعهده دارد، ابتدا از او در مورد نام موكلان و موارد اتهامي آن ها پرسيده ايم:
محمود طراوت روي، وكيل دادگستري: پرونده موكلين من در دو دادگاه و در اصل در دو دادسرا با عنوان اتهامي اقدام عليه امنيت ملي و تبليغ عليه نظام درحال رسيدگي است. پرونده هاي شيراز مربوط به آقايان بهبود صادق خانجاني، محمد دلياد، ايمان فرزادمنش و مهدي فروتن است كه پس از چندين روز بازداشت با سپردن وثيقه آزاد شده اند.
خانواده آقاي بهنام ايراني جهت پذيرفتن پرونده ايشان به دفتر وكالت من در شيراز مراجعه كردند. وكالت نامه تنظيم شده اما به دليل مسافت زياد بين شيراز و كرج هنوز اين وكالت نامه به دادستاني كرج ارائه نشده است.
موكلين شما چه فعاليتي مي كردند كه چنين اتهاماتي به آنها وارد شده است؟
تعجب ما دقيقاً همين مسئله است. پرونده هايي كه تحت عنوان تبليغ عليه نظام يا اقدام عليه امنيت ملي در دادسرا مطرح مي شود معمولاً شائبه رفتار سياسي متهمين در پرونده بروز و ظهور دارد. اما بنا به اظهارات موكلين من و خانواده هاي آنها اين افراد اصلاً كار سياسي انجام نمي دادند و فقط كليساهايي داشتند كه به صورت خانگي اداره مي شده و ظاهراً به اين دليل بازداشت شده اند. اما ارتباط بين اقدام عليه امنيت ملي و تبليغ عليه نظام با رفتار موكلين من هنوز براي ما مشخص نيست.
در قوانين ايران داشتن كليساي خانگي جرم محسوب مي شود؟
تا آنجايي كه من بررسي كرده ام در قوانين ايران چنين منعي براي شهروندان وجود ندارد بلكه برعكس در قانون اساسي ما كه بايد به آن احترام بگذاريم دين مسيحيت، زرتشت و يهوديت به عنوان اديان رسمي كشور پذيرفته شده و طبعاً پيروان اين اديان در برگزاري مناسك خود مختار هستند.
موكلين شما نوكيش مسيحي بودند يا مسيحي زاده؟
به اين شكل نيست كه اين افراد در ايام اخيرا به اين كيش گرويده باشند بلكه اكثر آنها ساليان متمادي است كه به دين مسيحيت گرايش پيدا كرده اند. عده اي از آنها مانند آقاي خانجاني مسيحي زاده و عده اي هم مسلمان زاده هستند كه ساليان زيادي از گرايش آنها به دين مسيحيت گذشته است.
شما اطلاع داريد چند مسيحي به اتهام هاي سياسي در زندان هاي ايران به سر مي برند؟
من اطلاع دقيقي در اين زمينه ندارم. فقط مي توانم بگويم موكلينم در اين رابطه پنج نفر هستند.
براي اين پنج نفر دادگاه تشكيل شده است؟
پرونده آقايان خانجاني، دلياد، فرزادمنش و فروتن در شعبه ششم بازپرسي دادسراي انقلاب شيراز درحال رسيدگي است. آقاي صادق خانجاني پس از ۶۸ روز بازداشت با سپردن قرار وثيقه ۱۵۰ ميليون توماني، آقاي دلياد بعد از ۲۸ روز بازداشت با سپردن قرار وثيقه ۲۰ ميليون توماني، آقاي فرزادمنش بعد از ۴۵ روز بازداشت با سپردن قرار وثيقه ۵۰ ميليون توماني و آقاي فروتن هم با سپردن قرار وثيقه ۵۰ ميليون توماني بعد از ۵۴ روز بازداشت آزاد شده اند. در بين موكلان من تنها آقاي بهنام ايراني هنوز در بازداشت به سر مي برد و از ۲۵ فروردين ماه بازداشت شده است.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه
به گفته يكي از كشيشان پروتستان ايراني، طي حدود هشت ماه اخير هر هفته يك مسيحي در ايران دستگير شده است. طي روزهاي گذشته نيز خبر دستگيري دو مسيحي منتشر شده كه يكي از آنان از رهبران "كليساي ايران" است.
يكي از كشيشان فعال استان تهران، كشيش بهنام ايراني، در روز چهارشنبه ۲۵ فروردين ماه دستگير شده است. بهنام ايراني از رهبران "كليساي ايران"، يكي از مهمترين شاخههاي كليساي پروتستان در ايران، است. به گزارش "شبكه خبر مسيحيان فارسيزبان"، نيروهاي لباس شخصي جمهوري اسلامي وي را هنگامي دستگير كردهاند كه با ده نفر از جوانان مسيحي ساكن كرج جلسهاي عبادي در كليسايي خانگي داشته است. طبق همين گزارش، ماموران اطلاعاتي كه مسلح به سلاح گرم بودهاند، همراه با تهديد حاضران در جلسه كشيش بهنام ايراني را كتك زدهاند و سپس او را به جايي نامعلوم انتقال دادهاند.
"شبكه خبر مسيحيان فارسيزبان" مينويسد كه ماموران اطلاعاتي از جوانان حاضر در جلسه در همان مكان بازجويي كردهاند و از تمامي افراد خواستهاند به پرسشهايي درباره مسيحي شدن خود و اينكه چه كسي آنان را تعميد داده است پاسخ دهند. همچنين حاضران را تهديد كرده و از آنان خواستهاند طي روزهاي آينده به اداره اطلاعات كرج مراجعه كنند.
طبق گزارش ياد شده، ماموران امنيتي همچنين به منزل مسكوني بهنام ايراني در كرج رفته و در حالي كه كسي در منزل نبوده، اقدام به شكستن در و قفل خانه و تفتيش و بازرسي و تخريب برخي لوازم آن كرده و بعضي لوازم شخصي كشيش را با خود بردهاند. خانواده ايراني با وجود مراجعه مكرر به اداره اطلاعات كرج، نتوانستهخبري در مورد محل حبس و اتهام اين كشيش مسيحي بدست آورد.
بهنام ايراني در سال ۱۳۸۴ نيز بخاطر فعاليت خود به عنوان كشيش مسيحي از سوي ماموران امنيتي دستگيرشد و به مدت يك ماه در بازداشت به سر برد و سپس با ۵ سال حكم تعزيري از سوي دادگاه انقلاب از زندان آزاد شد. اين در حالي است كه به گفته كشيش فيروز خانجاني، از كشيشان "كليساي ايران" در تركيه، "كليساي ايران" به شكل زيرزميني كار نكرده و مثل ساير كليساها گزارش فعاليتها و فهرست اعضايش را به دولت ميداده است و بنابراين بهنام ايراني به عنوان عضو شوراي مركزي "كليساي ايران" فردي شناخته شده بوده كه حتي در جلسات متعدد با دولت براي عرضه گزارش فعاليتهاي كليساي خود شركت داشته است.
دستگيري يك مسيحي ايراني در هفته
فيروز خانجاني در مصاحبه با دويچه وله در مورد فشار بر مسيحيان در ايران گفت كه اين فشارها همواره در دوره جمهوري اسلامي وجود داشته،اما پس از انتخابات رياست جمهوري سال گذشته تشديد شده است. وي گفت: «مسيحيان ايراني به شكل خاصي زير فشار هستند. البته تا آنجا كه دوستان اطلاع دادند، قرار بود بعد از انتخابات احمدينژاد يك سري از فشارها شروع شود كه بخاطر وضعيت ايران به تاخير افتاد. ولي در نهايت تصميم گرفتند كه بهترين وقت براي فشار آوردن روي مسيحيان الان است، چون بيشتر توجه افراد به سمت ناآراميهاي ايران است. يعني فكر مي كنند در اين وضعيت سركوب مسيحيان به شكلي از انظار مخفي ميشود. ميشود گفت كه الان هر هفته ما خبر دستگيري يك مسيحي را داريم.»
افزايش فرار مسيحيان از ايران
و لزوما همه اخبار مربوط به دستگيري مسيحيان آشكار نميشود، همه اخبار مربوط به فزوني يافتن تهديدها و حمله به كليساهاي خانگي نيز. تهديدهاي روزافزون موجب فرار شمار زيادي از ايرانياني از خاك وطنشان شده كه به مسيحيت گرويدهاند و هم اكنون به عنوان پناهجو در كشورهايي چون تركيه،پاكستان، ارمنستان، هند و قبرس به سر ميبرند.
كشيش فيروز خانجاني ضمن اشاره به دستگيري يكي ديگر از مسيحيان به نام امين پيشكار در رشت و نيز در حبس بودن كشيش يوسف ندرخاني، ناظر كليساي گيلان، از هشت ماه پيش تاكنون، معتقد است كه وضعيت همه مسيحيان در ايران بسيار بدتر از آن است كه معمولا تصور ميشود. وي اشاره مي كند به اينكه مسيحيان را از حقوق اجتماعي و سياسيشان محروم كردهاند و اين وضع اخيرا شدت پيدا كرده است: «در گذشته مسيحيان از بسياري از حقوق و فعاليتهاي اجتماعي محروم بودند. اجازه ورود به خيلي از بازارها را نداشتند. ولي الان ميشود گفت كه هر هفته و هر روز مورد تهديد قرار ميگيرند. ابتداييترين مسئله كه در حقوق بشر هم آمده اين است كه هر كس حق دارد، دين خود را آزادانه ابراز كند. اما ما مي بينيم كه در ايران اين حق ناديده گرفته ميشود.»
«حكومت ايران اقليتناپذير است»
فيروز خانجاني ميگويد كه پروتستانهاي ايران زير فشار حكومت هستند، اما تنها آنها نيستند كه با تهديد مواجهاند: «دولت ايران سعي مي كند به هر شكل شده، اقليتها را سركوب كند. الان مثلا سركوب كليساي پروتستان را شروع كرده، كه حق خود ميداند عقايد خود را ابراز كند، ولي ما خبر داريم كه كليساهاي مسيحيان ارمني و آشوري هم فشار زيادي را تحمل مي كنند، كه ممكن است بخاطر فشارهاي نمايندگانشان حاضر نباشند صحبت كنند و كمي محافظهكارترند. مثلا در شهر رشت كليساي ارتدوكس كه در نقشههاي قديمي وجود دارد، ويران شده است. در شهرهاي ديگر ايران هم اين اتفاق دارد رخ ميدهد.»
فعالان حقوق بشر در گزارشهاي خود بارها نشان دادهاند كه همه اقليتهاي ديني غيرشيعه اثني عشري در ايران مورد تبعيض و تهديد واقع ميشوند.
۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه
۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سهشنبه
۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه
جرس: خبر اعلام تشكيل قريب الوقوع دادسراهاي موسوم به ايرانيان خارج از كشور از سوي وزارت دادگستري جمهوري اسلامي تلاشي جديد براي مقابله جدي با مخالفان حكومت در خارج از ايران است. ظاهرا آنطور كه رسانه هاي رسمي به نقل از مرتضي بختياري وزيردادگستري ايران اعلام كرده اند مشكلات حقوقي و قضايي ايرانيان خارج از كشور، اصلي ترين دليل ايجاد چنين دادسرايي است. اما در آن سوي اتخاذ اين تصميم ناگفته هايي نيز وجود دارد.
طراحان طرح چه مي گويند؟
وزير دادگستري دلايل درهم و مبهمي را در اين باره مطرح كرده است. دلايلي كه قرار دادن آنها در كنار هم ضرورت خاصي را نشان نمي دهد اما خدا پسندانه بودن آن كافيست تا برخي ها باور كنند كه نيت خير خواهانه اي در كار است . به عنوان مثال مشكلات حقوقي و قضايي ايرانيان خارج از كشور در قاب زيبايي از ايران دوستي پيچيده شده تا اهداف از قبل تعيين شده ماجرا مكتوم باقي بماند.
هم چنين به ترويج خط و زبان فارسي و حمايت از حقوق ايرانيان درچارچوب سياستهاي ابلاغي موسوم به برنامه پنجم توسعه اشاره شده كه مشخص نيست دليل مطرح شده فوق چه ارتباطي مي تواند با تشكيل دادسراهاي مورد نظر داشته باشد.
هدف اصلي فعالان سياسي در خارج از كشور
اما در حساس ترين قسمت ماجرا به دلايل سياسي نيز اشاره شده است و آن اشاره به موج تبليغاتي رسانه هاي خارجي و تلاش براي نزديك كردن ايرانيان خارج به حكومت است
در لايه نخستين اين طرح آنچه بيشتر به چشم مي آيد مشكلات عادي حقوقي و مدني ايرانيان خارج از كشور است. مسايلي همچون سربازي، ارث، حبس در خارج و بقيه مسايل عادي حقوقي.
در لايه مياني كنترل بيشتر بر ايرانيان خارج از كشور مد نظر قرار دارد. ارايه تسهيلات تشويقي براي جلب اعتماد بيشتر و نظارت دقيق تر بر خواسته ها و نيازهاي آنان از جمله اهداف ناگفته طرح مذكور است.
اما شاه كليد اين طرح تحت تعقيب قرار دادن مخالفان حكومت از مجاري قانوني و بين المللي است. با افزايش ميزان مخالفان حكومت بعد از انتخابات سال قبل به نظر مي رسد كه جمهوري اسلامي به دنبال تعقيب كيفري ايرانياني است كه به زعم حكومت، بر ضد منافع نظام در خارج گام بر مي دارند.
ساده ترين راه براي قانوني كردن مجازات مخالفان صدور قرار تعقيب از طريق مجاري قانوني است كه دادسراي ايرانيان خارج از كشور مي تواند از طريق صدور كيفر خواست و با همكاري پليس بين الملل اين خواسته را محقق كند.
تا پيش ازاعلام اين طرح سفارتخانه ها و كنسول گري هاي ايران در خارج از طريق بخشهاي امنيتي به شناسايي و برخورد لازم با مخالفان سياسي مبادرت مي كردند و در حال حاضر نيز بخش قابل ملاحظه اي از برنامه هاي امنيتي در قالب برنامه شكار مخالفان از همين طريق انجام مي شود.
بخشهاي امنيتي در سفارتخانه هاي ايران در خارج از كشور مستقيما زير نظر شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور فعاليت مي كنند. دادسراي ويژه ايرانيان مقيم خارج از كشور نيز قرار است كار خود را زير نظر همين شورا آغاز كند و از قرار معلوم برنامه ويژه اي را براي پناهندگان ايراني در نظر دارد كه اعلام جرم عليه آنها بخشي از اين برنامه هاست.
كارنامه حقوق بشري و تعقيب مخالفان
كوروش منصور زاده كارشناس حقوق در اين باره مي گويد دولتها مي توانند بر عليه هر يك از اتباع خود از مجاري قانوني بين المللي اعلام جرم كنند.
وي مي افزايد: در شرايط عادي و در صورتي كه شائبه برخورد سياسي يا سركوب در رفتار يك واحد سياسي به نام دولت وجود نداشته باشد، نهادهاي قضايي بين المللي موظف به پيگرد مجرمان و استرداد آنها به دول درخواست كننده هستند.
منصور زاده تصريح مي كند: تنها اهرم هاي حقوق بشري مي تواند مانع از آزادي عمل دولتهاي سركوبگر براي تحت تعقيب قرار دادن مجرمان سياسي شود.
راهي براي جبران بي آبرويي
10 ماه پس از انتخابات پر حاشيه رياست جمهوري در ايران التهابات سياسي حتي تا خارج از مرزهاي ملي عوامل جمهوري اسلامي را با دردسر روبرو كرد. سفارت خانه هاي جمهوري اسلامي و ديپلمات ها هم از اعتراضات ايرانيان خشمگين مصون نماندند.
بر پايي تجمعات پي در پي ايرانيان خارج از كشور مقابل سفارتخانه هاي جمهوري اسلامي مشروعيت بين المللي نظام جمهوري اسلامي را دستخوش مخاطرات سهمگين قرار داده است و چاره اي جز تدبيري اساسي براي رفع بي آبرويي باقي نگذاشته است.
به نظر مي رسد دادسراي ويژه ايرانيان مقيم خارج از كشور بيش از هر چيز به دنبال اعلام جرم بر عليه مخالفاني است كه در خارج از ايران فعاليت مي كنند و اين به معناي باز كردن پاي داد گاه هاي انقلاب به خارج از مرزهاي ايران براي تعقيب و مجازات مخالفان است.
محاكمه با طعم داد گاههاي انقلاب
در همين باره مرتضي بختياريوزير دادگستري جمهوري اسلامي به طور مشخص يكي از كاركردهاي دادسراي ويژه ايرانيان مقيم خارج از كشور را بحث پناهندگان سياسي دانست و گفت: افرادي كه در كشور پرونده سياسي نداشته و فقط براي گرفتن اقامت در خارج خود را فردي سياسي معرفي كرده اند مورد رسيدگي قرار خواهد گرفت و سياست كلي ما فراهم آوردن بازگشت ايرانيان به كشور است.
بختياري اشاره نكرده كه به چه منظورو با چه لوازمي پناهندگان را به كشور باز خواهند گرداند و اساسا بررسي پرونده هاي چنين افرادي چگونه صورت خواهد گرفت و چه تضميني براي امنيت آنها درداخل كشور وجود خواهد داشت.
وي با اشاره به اين كه رييس دادگستري استان تهران و رييس دادگاه انقلاب آمادگي خود را درخصوص زمينه سازي براي باز گرداندن پناهندگان اعلام كرده اند، گفت: دستگاه هاي قضايي و امنيتي در اين شورا نماينده دارند و اين نمايندگان در خصوص بازگرداندن پناهندگان سياسي به ايران تصميم گيري خواهند كرد.
گرچه تعقيب مخالفان مي تواند به سادگي از طريق اينترپل عملي شود اما در بيشتر موارد اين نهاد بين المللي از تعقيب، مجازات و استرداد چهره هاي سياسي مورد نظر جمهوري اسلامي به خاطر كارنامه سياه حقوق بشري حكومت ايران خودداري كرده است به همين منظور دادسراهاي ويژه مطرح شده اند كه به طور اخص بر روي مسايل امنيتي مرتبط با ايرانيان خارج متمركز شوند.
برخي از فعالان سياسي كه كه در ماه هاي اخير از كشور خارج شده اند و در كشورهاي امن به سر مي بردند مي گويند پس از خروج از كشور ماموران امنيتي با هجوم به خانه هاي آنها ضمن تفتيش و توقيف وسايل شخصي شان تهديد كرده اند كه به زودي از طريق پليس اينترپل اقدامات لازم براي بازگرداندن أنها انجام خواهند داد. اين ادعا در خصوص تعداد بيشتري از ديگر فعالان سياسي نيز به صورت تهديد هاي لفظي و تماس هاي تلفني اتفاق افتاده است.
به همين جهت برخي از پناهندگاني كه به تازگي از كشور خارج شده اند معتقدند تشكيل دادسراي ياد شده در راستاي كنترل و فشار بر ايرانياني است كه از نظر سياسي در خارج از كشور فعال هستند.
هرگز چنين احساس برهنگي نكرده بودم كه اينك در ايران با چادر ميكردم.» سودابه مرتضايي، مستندساز ايراني مقيم اتريش، در گزارشي براي روزنامه "دي پرسه" از مشاهده و احساساش به هنگام ساختن فيلمي درباره صيغه نوشته است.
سودابه مرتضايي دومين فيلم بلند مستند خود را در باره صيغه (ازدواج موقت) ساخته است. اين فيلم "در بازار دو جنس" نام دارد و قرار است از تاريخ ۱۶ آوريل (۲۷ فروردين) در اتريش اكران شود. نخستين فيلم مستند او "فرزندان پيامبر" كه در سال ۲۰۰۷ در اروپا به نمايش درآمد، درباره مراسم عزاداري ماه محرم در ايران بود.
مشكل سفر و اتراق زن تنها
مرتضايي براي ساختن فيلم خود درباره صيغه به تنهايي به قم سفر ميكند. در آنجا نميخواهند به او به عنوان زني تنها، در هتل يا ميهمانسرا اتاق بدهند. وي در گزارش خود براي روزنامه "دي پرسه"، چاپ وين، مينويسد: «زناني كه در ايران به تنهايي مسافرت ميكنند، مظنوناند به اينكه روسپي باشند. من مجبور شدم با پليس منكرات صحبت كنم و از آنها به استثناء براي اتراق شبانه اجازهبگيرم. خود را زائر معرفي و در مورد دليل سفرم سكوت كردم كه همانا تحقيق در مورد صيغه بود.»
مرتضايي مينويسد كه تحقيق خود براي ساختن فيلم مستندش را در قم شروع كرده، چون اين شهر به عنوان «بازار بورس صيغه» شناخته شده است. حين صحبت با كارمند دايره منكرات قم، احساس ميكند كه اين كارمند با آميختهاي از تمسخر، علاقه و انزجار به او مينگرد. چون به گفته اين مستندساز محل دايره منكرات به طور معمول پذيراي دختراني است كه از خانه فرار كردهاند و پليس آنها را در ترمينال اتوبوس دستگير كرده است. مرتضايي مجبور ميشود به پرسشهايي ناخوشايند پاسخ گويد كه در آنها قدرتنمايي پليس منكرات را حس مي كند. به عقيده او، تنها اين واقعيت كه پاسپورت ايرانياش در اتريش صادر شده به او كمك مي كند كه پليس استثنايي در موردش قائل شود و به او اجازه اقامت شبانه در قم را بدهد.
اخلاق دوگانه
نويسنده ميگويد كه يكي از آشنايانش برايش گفته بوده كه در هتلهاي قم از زير در اتاق مرداني كه تنها سفر ميكنند، برگههايي را به درون اتاق ميفرستند كه در آنها پيشنهاد صيغه داده شده است. مرتضايي مينويسد: «اخلاق دوگانه، خود را در تفاوتي كوچك نمايان ميسازد؛ فحشايي كه مذهب آن را مجاز ميدارد. قم از اين نظر مشهور است و نيز از اين نظر كه زناني كه در قم حاضر به صيغه شدن هستند، چادرهاي خود را برعكس به سر ميكنند، بطوري كه خط دوخت چادر بيرون بيفتد، و اين نشانه مشخص صنف آنان است.»
كنترل حجاب در خياباني در تهران
مرتضايي اشاره ميكند به اينكه در ايران مجازات رابطه جنسي ميان دو نفري كه با هم ازدواج نكردهاند، ۱۰۰ ضربه شلاق است و اگر ازدواج كرده باشند سنگسار. يعني هر گونه رابطه جنسي آزاد با خطر مجازات روبروست. در نتيجه در ايران صيغه ميتواند نقش پناهگاه را ايفا كند.
جذابيت زيركانه چادر
سودابه مرتضايي در بخش ديگري از گزارش خود به چادر و عملكرد آن مي پردازد. وي مينويسد: «چادر همه چيزرا نشان ميدهد. هرگز چنين احساس برهنگي نكرده بودم كه اينك با چادر ميكردم. اين درست سازوكارهاي فراوان رژيم براي كنترل هستند (لزوم روسري به سر كردن، جدايي جنسي) كه فضايي به شدت جنسي بوجود ميآورند. چادر لباسي است كه به گونهاي زيركانه جذاب است. مثل اشارهاي مدام است به اينكه زير اين پارچه موضوعي جنسي نهفته كه چنان تحريكآميز است كه بايد پنهانش كرد.»
كارگردان جوان فيلمهاي مستند مينويسد كه هيچگاه نتوانسته اين استدلال را بپذيرد كه حجاب، زنان را از دست شهوت مردان در امان ميدارد. نظر خود او اين است كه حجاب در حقيقت مردان را در برابر نيروي جنسي زنان حفظ مي كند، نيرويي كه به عنوان «تهديدگر و مخرب» درك ميشود. او مينويسد كه هر چه بيشتر در خيابانهاي تهران گشته و ويترينهاي مغازهها را با سر و سينه بريده مانكنها مشاهده كرده، بيشتر به درستي نظريه خود يقين كرده است.
سرگذشتهاي مشابه زنان صيغهاي
زناني كه مرتضايي با ايشان درباره صيغه مصاحبه كرده، به او گفتهاند كه به عنوان زن هميشه در برابر مردان وحشي احساس بيپناهي كردهاند. داستان زندگي و تجربههاي آنان شبيه به هم است. از خانوادههايي فقير و بيبهره از آموزش ميآيند و در سنين خردسالي شوهر داده شدهاند. آنجا كه خواستهاند از شوهر خود جدا شوند، مجبور بودهاند مبارزه اي سخت را از سر بگذرانند، چون نظام حقوقي ايران حق طلاق را در اختيار مردان گذاشته است. زنان تنها در مواردي خاص، چون بيماري روحي، ناتواني جنسي، اعتياد و خشونت دائم شوهر خود ميتوانند تقاضاي جدايي از او را بدهند.
بيشتر آنان در سنين بين ۳۰ و ۴۰ سال طلاق گرفتهاند، با كودكانشان تنها و بيپشتوانه هستند، دستشان خالي است، در جامعه مورد تبعيضاند. زنانياند كه به گفته يك روحاني كه با نويسنده سخن گفته و در حقيقت بر «نيروي جنسي تهديدآميز زنان» تاكيد كرده، نه سايه پدر و نه سايه شوهر بالاي سرشان است و «اگر نتوانند نيازهاي جنسيشان را مهار كنند، موجب شيوع فساد در جامعه ميشوند». آنان نه چيزي آموختهاند، نه شانس چنداني براي يافتن كار دارند. اغلب تنها امكاني كه برايشان ميماند آن است كه صيغه مردي مسن و متاهل شوند.
مبارزه زنان ايران با سنتها و قوانين زنستيز
مرتضايي در گزارش خود به حركتي اشاره ميكند كه در پاسخ به سنتها و قوانين ضدزن در ايران شكل گرفته است. او از جمله با زهره ارزني، حقوقدان و فعال جوان حقوق زنان در ايران، ملاقات داشته كه برايش از "كمپين يك ميليون امضا عليه قوانين تبعيضآميز ضدزن" ميگويد و محورهاي آن كه از جمله جلوگيري از چندهمسري است و صيغه يا "ازدواج موقت". زهره ارزني در مصاحبه با سودابه مرتضايي ميگويد: «صيغه را نميتوان ازدواج دانست. صيغه مفري است براي مردان ثروتمند تا بتوانند معشوقهاي داشته باشند.»
مرتضايي در پايان گزارش خود مينويسد كه خود دولت ايران دست به ايجاد خانههايي زد كه تا حدي زير نظر مراقبتهاي پزشكي بود و ملايي هم در آن به كار بستن عقد صيغه مشغول بود و كاندوم هم به طور مجاني در اختيار مراجعهكنندگان قرار ميگرفت. اما ايده تاسيس چنين خانههايي، كه نويسنده از آن به نام "روسپيخانه قانوني" نام ميبرد، با مخالفتهاي چندجانبه مواجه شد. محافظهكاران از آن بنام سقوط معنوي ياد كردند و فمينيستهاي سكولار آن را مروج اخلاق دوگانه دانستند.
۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه
گلچین صالح پور در زیر شکنجه به شهادت رسید
گلچین صالح پور۲۳ ساله از اهالی روستاى پشت تپه نزدیک مهاباد زیر شکنجه در زندان بوکان، به شهادت رسید
گلچین صالح پور از اهالی مهاباد که چندی پیش از سوی اطلاعات این شهر بازداشت شده بود در تک سلولی این نهاد امنیتی تحت شکنجه نیروهای موسوم به سربازان گمنام جان باخت. پیکر بی جان این دختر کرد به دور از انظار عمومی از سوی نیروهای همین نهاد امنیتی در مکانی نامعلوم دفن شده است. خانواده ی مقتول که از قشر بسیار فقیر جامعه به شمار می آیند تا کنون از زمان قتل فرزندشان و محل دفن وی اطلاعی ندارند. طبق تحقیقات انجام شده، در اطلاعات شکنجه ی روحی و جسمی رکن اصلی و ثابت اعتراف گرفتن اجباری از متهمان موسوم به بازجویی می باشد. شایان ذکر است اطلاعات در کردستان سابقه ای سیاه در زمینه شکنجه و سرانجام قتل جوانان کرد دارد. که از آن جمله می توان به شهیدان ابراهیم لطف اللهی، شوانه سید قادری، کاوه عزیز پور و بسیاری دیگر اشاره نمود. شهید عگید نیز تحت شکنجه های وحشیانه اطلاعات خوی یک پای خود را از دست داد و پس از قطع آن، بدون دادگاهی و حکم قضایی توسط جلادان همین نهاد امنیتی به دار آویخته شد و پس از آن نیز هیچ گونه پیگرد قانونی گریبانگیر این نهاد جنایت پیشه نشد. همچنین شهیدان احسان فتاحیان و فصیح یاسمنی که از شکنجه های مرگبار اطلاعات جان سالم به در برده بودند ظاهرا به حکم قوه ی قضائیه اما فی الواقع به خواست همین نهاد انسان ستیز به دار آویخته شدند.
سید علی و فتوا
فتوا ی من اینست که صدها تن از افراد بیگنا از جمله فعالان سیاسی و دانشجویان و مردم عادی ،زن و مرد و کودکان به جرم اعتراض به انتخابات در حبس به سر ببرند
فتوا ی من اینست به هر دلیل و بهانه وارد حریم شخصی و خصوصی مردم شویم ،فتوا ی من اینست به هر کسی که مخالف من باشد مهر محارب بزنیم و او را منافق بنامیم
فتوا ی من اینست که پول و سرمایه مملکت را به فلسطین و لبنان بفرستم برای بر جا ماندن حکومت استبدادی و دیکتاتوری
فتوا ی من اینست که اگر کسی از درون نظام از با من مخالف باشد به او مهر همکاری با بیگانگان بزنیم و
فتوا ی من اینست که جوانان را از ارتباط با دنیا خارج با هر امکاناتی محرم کنیم و
فتوا ی من اینست که مراسم و آیین سنتی ایران زمین را غیر شرعی اعلام کنیم و ....
سال ۸۸ و خوشحالی سید علی
خوشحالیم از اینکه سال ۸۸ با همه فراز و نشیب اش گذشت و ما همچنان پا برجا و بر تخت و منبر دیکتاتوری خود با وجود اینکه دراین سال یک شب خواب خوش به چشمانمان نیامد نشسته ایم
چنانکه میدانید بنده یک سال قبل از پایان ریاست جمهوری عنتری نژاد به ایشان قول دادم که چهار سال دیگر ریاستش را تمدید کنم و فکر نکند که فقط یک سال از دوره ریاستش باقی مانده و از همان
زمان قبل ازانتخابات وبعد از انتخابات ،جنگی را در همه ابعاد با متفکران و روزنامه نگاران و چهرهای سر شناس واصلاح طلب وتشکل های مدنی، صنفی و سیاسی آغاز کردیم و با کشتار جوانان بیگناه و بی دفاع مانند ندا و
سهراب و رامین رضایی وصدها جوان دیگر و با تجاوز در کهریزک و زندانی کردن چهرهای سر شناس واصلاح طلب و مردم عادی و به را انداختن دادگاههای کذایی واعترافهای نمایشی در صدا و سیما و با قدرت
پول سرمایه های نفتی و با سرکوب مردم با کمک نیروهای گارد ویژه و سپاه و بسیج و انصار حزب الله (اراذل واوباش ) با کمک از ایدههای منحصر بفرد عنتری نژاد و با تماس با امام غایب(عج)،چنانکه میدانید بنده با ایشان
در تماس میباشم و شکست فتواهای بنده در همه زمینه ها و سپری کردن روزهای سختی مانند ۱۶ آذر و عاشورا و ۲۲ بهمن و سه شنبه آخر سال،توانستیم سال ۸۸ را پشت سر بگذرانیم و امیدوارم که بتوانیم رژیم دیکتاتوری و کودتایی و استبدای خودرا پاینده نگهداریم .
تصویری از کشتی نجات سید علی و یارانش در حین جستجوی پرتقال در دریای عمان
بنا به گزارش خبر گزاری فارس
جمهوری اسلامی ایران اقدام به وادرات انواع مرکبات ومیوه جاتی که در تهیه ساندیس استفاد میشود کرده و از تمامی کشورهای صادر کننده مرکبات تقاضای همکاری نموده است
در همین حین، چندی پیش کشتی حامل ۵۰۰۰ تن پرتقال به مقصد بندر بوشهر توسط دزدان دریایی ربود شده و این پرتقال ها در جهت تهیه ساندیس برای مصرف بسیجیها و لباس شخصی ها (اراذل و اوباش)
برای سرکوب مردم در روز ۱۳ بدر بوده .خبرها حاکی از این است که جمهوری اسلامی ایران یک ناوه جنگی خود را به فرماندهی سید علی و یارانش برای بازگردان پرتقال ها به سواحل دریای عمان اعزام نموده است
۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه
محکومیت سه فعال کرد به زندان
آژانس خبری موکریان
سرویس حقوق بشر
سه شهروند کرد اهل یکی از روستاهای شهر اشنویه به نام های فاروق عزیزی فرزند محمد ،ادریس عزیزی فرزند قادر و صادق فیروزی فرزند رسول به زندان محکوم شدند.
اتهام این سه شهروند که به موجب آن هر کدام به 15 ماه حبس محکوم شده اند ،همکاری با احزاب مخالف نظام عنوان شده است.
گفتنی است این افراد هم اکنون در زندان ارومیه دوران محکومیت خود را سپری می نمایند
تغییر برای برابری : محبوبه کرمی از اعضای کمپین یک میلیون امضاء که از تاریخ 11 اسفند ماه در بازداشت است، به 209 منتقل شد. وی از سه شنبه گذشته با خانواده خود تماسی نداشته است. این در حالی است که به نقل از زندانیان، محبوبه پیش از انتقال به 209 بیمار بوده و کاهش وزن شدید داشته است. این مسئله موجب نگرانی برادر وی شده است.
از طرف دیگر، انتظار می رفت محبوبه تا پیش از 19 فروردین، سالگرد فوت مادرش آزاد شود. سال گذشته نیز محبوبه تا هنگام فوت مادر خود در بازداشت بود.
در همین راستا برادر وی نامه ای به دادستان تهران نوشته و دراین نامه خواهان آزادی محبوبه کرمی شده است. در ادامه، متن کامل نامه محسن کرمی به دادستان تهران آمده است:
نامه برادر محبوبه کرمی به دادستان تهران
دادستان محترم تهران، جناب آقاي عباس جعفري دولت آبادي
با سلام، بيش از يكماه از بازداشت خواهرم محبوبه كرمي ميگذرد. وي تمام اين مدت، منجمله روزهاي فرخنده نوروز را در سلول انفرادي بسر برده و هنوز اتهامش مشخص نگرديده است.
در تنها ملاقاتي كه با وي داشتم ، اظهار داشت توسط يكي از بازجويان مورد بدرفتاري قرار گرفته و با ظرف بطري آب ضربات زيادي بر سرش زده اند.
جناب آقاي دادستان وقتي در حوزه معارف نظري عنوان ميكنيم كه رواست از اندوه كنده شدن خلخال ازپاي زني يهودي بميريم، آيا ميتوانيم در عمل تا اين حد متفاوت با آن رفتار كنيم.
چنانچه مستحضريد اخيرا دادسرائي در داخل زندان برقرار گرديده كه دسترسي به پرونده و بازپرس دادسراي فوق نه فقط براي خانواده، بلكه براي وكيل ايشان نيز مقدور نیست. به همین دلیل، آقاي هوشنگ پوربابائي بعنوان وكيل خواهرم تا به امروز موفق به ملاقات يا برقراري تماس با موكل خود نشده است.
جناب آقاي دادستان محبوبه تنها دختر خانواده ايست كه در آن پدر ومادر هردو بسختي بيمار بوده اند. مادر كه به بيماري سرطان مبتلا بود سال گذشته در همين ايام نوروز در حالي فوت كرد كه تنها دخترش بدليل اينكه قصد انجام ديدوبازديد نوروزي با خانواده مرحومه زهرا بني يعقوب را داشت بازداشت شده ودر كنارش نبود.
پدر محبوبه نيزسالهاست از بيماري آلزايمر وپاركينسون بصورت همزمان رنج ميبرد وتنها پرستار اين پدر بيمار نيز محبوبه است.
اكنون می شنویم که محبوبه خود نیز در انفرادی نگه داشته می شود و بیمار است. خبر بيماري محبوبه در زندان ما را سخت نگران كرده وبا توجه به اینكه طي سال گذشته محبوبه دچار تالمات روحي شديد بوده وتحت مداوا قرار داشته، اميدوارم هر چه زودتر با مساعدت جنابعالي بيگناهي او ثابت واز زندان آزاد شود.
۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه
سفارتخانه جمهوری اسلامی در لاهه هلند به اشغال مخالفین جمهوری اسلامی در آمد!
امروز ۶ آوریل گروهی از جوانان ایرانی و هلندی مخالف جمهوری اسلامی سفارت رژیم اسلامی در لاهه هلند را برای ساعاتی به تصرف خود در آوردند. معترضین با عبور از نرده های سفارت به داخل آن رفتند و محوطه بیرونی آن را تصرف کردند. مخالفین جمهوری اسلامی بر درب ورودی سفارت پلاکاردهایی را نصب کردند که از جمله بر روی آنها نوشته شده بود: "زنده باد آزادی" و "مرگ بر دیکتاتور" ! جوانان معترض همچنین پرچم جمهوری اسلامی را پایین کشیده و به جای آن تصویری از ندا آقاسلطان نصب کردند. کارکنان سفارت به داخل ساختمان سفارت خزیدند و از پلیس کمک خواستند. پلیس از جوانان معترض خواست که سفارت را ترک کنند و در غیر آن صورت با یورش نیروهای پلیس مواجه خواهند شد. یک شاهد عینی گفته است که همه معترضین از سوی پلیس دستگیر شده اند.
حزب کمونیست کارگری به دوستانی که به نشانه همبستگی با مردم ایران و اعتراض به سرکوب ها و وحشیگیری های جمهوری اسلامی اقدام به اشغال سفارت کردند درود می فرستد. دستگیری این دوستان باید با اعتراض همه مردم آزادیخواه در سراسر جهان روبرو شود. دستگیری و بازداشت و محاکمه سزاوار رهبران و نمایندگان رژیمی است که دستشان به خون مردم آغشته است و با این وجود بیشرمانه بعنوان نمایندگان مردم ایران از سوی دول غربی برسمیت شناخته می شوند.
سفارتخانه ها و دفاتر نمایندگی جمهوری اسلامی در همه کشورها باید بسته و برچیده شود. همه مراکز این رژیم جتایتکار در خارج کشور باید در حلقه خشم و اعتراض ما قرار گیرد. این تنها ضامن واقعی جارو کردن بساط این وحوش اسلامی در خارج کشور است.
سرنگون باد جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی و برابری
تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران
۶ آوریل ۲۰۱۰
دولت کودتا بر طبل جنگ می کوبد. احمدی نژاد دفتر ریاست جمهوری را با چاله میدان اشتباه گرفته
احمدی نژاد خطاب به اوباما گفته است: شما تازه از راه رسيدهايد. يك مقدار صبر كنيد تا سرد و گرم را بچشيد؛ بدان گندهتر و گردن كلفتتر از تو نيز نتوانستند هيچ غلطي بكنند.
احمدی نژاد بررای مشروعیت بخشی به دولت کودتا، هیچ گزینه ای را مفید تر از کوبیدن بر طبل جنگ نمی داند. او طوری به اوباما می گوید تازه از راه رسیده ای که گویی یادش رفته خودش از پنجره خونین سپاه و بسیج، به قدرت رسید.
نباید تعجب کرد. سال وقاحت مضاعف و رذالت مضاعف است دیگر!
حمله به سفارت ایران در لاهه، پائین کشیدن پرچم ایران و دستگیری 10 تظاهرکننده
بعدازظهر روز سه شنبه 6 آوریل، سفارت ایران در لاهه مورد حمله 10 تن قرار گرفت. معترضین از نرده های سفارت بالا رفته و وارد فضای جلوی ساختمان شدند و پرچم جمهوری اسلامی را پائین کشیدند. شهرزاد نیوز: بعدازظهر روز سه شنبه 6 آوریل، سفارت ایران در لاهه مورد حمله 10 تن قرار گرفت. معترضین از نرده های سفارت بالا رفته و وارد فضای جلوی ساختمان شدند و پرچم جمهوری اسلامی را پائین کشیدند. اخبار منتشره درشبکه اینترنتی"فیس بوک" حاکی از" اشغال" سفارتخانه ایران در لاهه است. اما "تسل هورسمان" سخنگوی پلیس شهر لاهه در گفتگو با شهرزاد نیوز خبر اشغال ساختمان سفارت را تکذیب کرد و گفت: " تعدادی از نرده ها بالا رفته و وارد محوطه جلوی ساختمان شده بودند اما نتوانستند وارد ساختمان شوند. اما آنها پرچم ایران را پائین کشیده اند." وی افزود: "ضمنا 8 تن در پشت بام ساختمان های اطراف رفته بودند. در مجموع پلیس 10 تن را دستگیر کرده که در بازداشتگاه شهر لاهه به سر می برند." پلیس گفته است بازجویی از دستگیرشدگان و بررسی انگیزه های این حرکت احتمالا تا روز چهارشنبه طول خواهد کشید. در یک بیانیه مطبوعاتی بدون امضا که به زبان های فارسی، انگلیسی و روسی منتشر شده گفته شده است که این آکسیون در همبستگی با مردم ایران برگزار شده است. در بخشی از اطلاعیه آمده است: "امروز ما زمین متعلق به سفارت ایران در لاهه را به تصرف خود درآوردیم برای ابراز همدردی با شما مردم ایران. شما مردمی که در ماه های اخیر شاهد چنان درجه ای از بی رحمی و ددمنشی از سوی "حاکمانتان" بودید که جهان را از نامشروع بودن حکومت یک بار و برای همیشه آگاه ساخت." (متن کامل بیانیه مطبوعاتی منتشره بدون امضا را می توانید اینجا مطالعه کنید) فیلم کوتاهی در فیس بوک نیز آپ لود شده است که نشان می دهد شعاری بر دیوار سفارت نصب شده است. این فیلم را می توانید اینجا ببینید. (حقوق این فیلم و عکس منتشره برای علیرضا کاظمی کاربر فیس بوک محفوظ است) |
۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سهشنبه
رئیس قوه قضائیه مدال شجاعت در عملیات والفجر سکس را به سردار زارعی اهدا نمود
فریضه الهی نماز جماعت با تنی چند از زنان لخت در یک خانه آن هم در زمان ریاست آیت الله شاهرودی و بازبینی
مجدد فیلم های کشف شده از این عملیات که در آن فرمانده محترم نیروی انتظامی سابق را یکه و تنها و با شهامت
و رشادتی خاص در حال شبیخون زدن به گردان 6 نفره زنان در آن خانه را نشان می دهد که این فرمانده محترم!!
پس از دستگیری کل زنان در آن خانه بخاطر ثواب بردن و تقرب در درگاه الهی،آن 6 زن را وادار نموده با بدنی
عریان نماز جماعت بپا دارند،رئیس قوه قضائیه علاوه بر تبرئه از اکثر اتهامات وارده به این سردار نشان شجاعت
در عملیات والفجر سکس را به ایشان اهدا نمودند.
سردار بسیجی نیروی انتظامی که شش تا زن را مجبور به لخت شدن کرده بود از اکثر اتهامات تبرئه شد
به گزارش رسالت وی از مقامات سابق نیروی انتظامی تهران بزرگ بود که در پی بروز تخلفاتی بازداشت شده و علی رغم جوسازی برخی رسانه های خارجی و اصلاح طلبان داخلی که دستگاه قضائی را متهم به چشم پوشی از رسیدگی به تخلفات وی می کردند پس از چندین ماه بررسی و برگزاری جلسه محاکمه در دادگاه و تائید دادگاه تجدید نظر محکوم شد. رسیدگی به اتهامات این عنصر نظامی به رغم اینکه شاکی خصوصی نداشت اما با جدیت مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت و بسیاری از اتهاماتی که رسانه های مخالف نظام به وی نسبت می دادند به اثبات نرسید اما برخی تخلفات که به نوعی سوء استفاده از موقعیت شغلی وی بود مورد رسیدگی و حکم محکومیت وی صادر شد
یکی از زنان دستگیرشده عاشورا بیش از 3 ماه در انفرادی
یکی از زنان دستگیر شده روز عاشورا بیش از 3 ماه در سلول انفرادی بند 209
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یکی از زنان دستگیر شده روز عاشورا بیش از 3 ماه است که در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین بسر می برد وتا به حال از داشتن ملاقات با خانواده اش محروم بوده است.
خانم زهرا بهرامی 45 ساله بعد از اعتراضات گسترده مردم در روز عاشورا با یورش وحشیانه مامورین دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل شد . او از زمان انتقال تا به حال در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین بسر می برد و در طی این مدت بارها مورد بازجوئی قرار گرفته است و بازجوئیهای او چندین ساعت ادامه داشته است.در طی بازجوئیها توهینهای اخلاقی ، شکنجه ها ی جسمی و روحی وحشیانه علیه این زن زندانی بکار برده شده است.
بازجویان وزارت اطلاعات با شکنجه ها جسمی و روحی سعی در وادار کردن زندانیان سیاسی به اعترافات دروغین و مصاحبه های تلویزیونی هستند. خانم بهرامی به دلیل ناشناس بودن تا به حال تحت شدیدترین شکنجه ها جسمی و روحی قرار گرفته است.
گفته می شود تعداد زیادی از زنان و مردان شناخته نشده در بندهای 209،240 که شکنجه های جسمی و روحی بسیار شدیدتر می باشد و بند 2-الف سپاه در اسارت بسر می برند.
خانم بهرامی از زمان دستگیری تا کنون از داشتن ملاقات با خانواده اش محروم بوده است و فقط تماسهای تلفنی کنترل شده که در حضور بازجویان وزارت اطلاعات صورت می گیرد بوده است.مدت زمان این مکالمات بین 2 الی 3 دقیقه است و هدف از آن بیشتر ممانعت خانواده از هر گونه اقدام و تلاش برای آزادی و بهتر شدن شرایط او می باشد . بازجویان وزارت اطلاعات این خانواده را تهدید کرده اند که از انتشار خبر دستگیری و وضعیت وی خوداری کنند در غیر اینصورت باعث بدتر شدن شرایط او خواهند شد.
خانواده بهرامی از زمان دستگیری تا به حال پیگیری و ضعیت او بودند ولی از دادن پاسخ به این خانواده خوداری می کنند. خانواده بهرامی می گویند که خانم زهرا بهرامی مقیم کشور هلند است و برای دیدار خانوادگی به ایران سفر کرده است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش،دستگیری ،انتقال به سلولهای انفرادی بند 209 ،تحت شکنجه های روحی و جسمی برای گرفتن اعترافات دورغین و مصاحبه تلویزیونی و صدور احکام سنگین و غیر انسانی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگران ویژه زنان و دستگیریهای خودسرانه سازمان ملل خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران است.
15 فروردین 1388 برابر با 04 آپریل 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگر ویژه زنان سازمان ملل متحد
۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه
جمهوری اسلامی رکورد اجرای احکام اعدام را در سراسر جهان
سازمان عفو بينالملل در گزارش سالانه خود اعلام كرد که رژيم تهران پس از نمايش انتخابات رياست جمهورى ماه ژوئن گذشته ظرف 8 هفته دستکم 112 نفر را اعدام كرده است.
در بخشی از گزارش سالانه عفو بينالملل آمده است، در سال گذشته (میلادی) مجازات اعدام به طور گستردهاى براى دادن پيام سياسى، ساكت كردن مخالفين و يا ترويج برنامه سياسى در ايران مورد استفاده قرار گرفته است.
طبق گزارش سالانه عفو بينالملل تعداد اعدامهاى اعلام شده در سال 2009 در ايران حداقل 388 نفر بوده است. در اين گزارش هم چنين به اعدام نوجوانان اشاره شده است.
هرروز دستکم یک اعدام در ایران
گزارش رادیو آلمان: بر پایه گزارش سازمان عفو بینالملل، در سال گذشته میلادی، ۳۸۸ نفر در ایران اعدام شدند. به این ترتیب، هر روز بهطور متوسط بیش از یک نفر به دار آویخته شد و جمهوری اسلامی رکورد اجرای احکام اعدام را در سراسر جهان شکست.
این گزارش نشان میدهد که صرفنظر از چین، بیش از ۵۴ درصد از احکام اعدام جهان در جمهوری اسلامی اجرا شده است.
گزارش صدای آمریکا: سازمان عفو بين الملل که سازمانی مدافع حقوق انسانی است گزارشِ مربوط به اعدام ها و مجازات های صادر شدۀ مرگ را در سال ۲۰۰۹ در جهان، منتشر ساخته است.
در گزارش عفو بين الملل آمده است ايران با اعدامِ دستِ کم ۳۸۸ نفر در سال ۲۰۰۹ بعد از چين در بالاترين مرتبه قرار گرفته است. جمهوری اسلامی ايران معمولاً آمار دقيقی از اعدام شدگانِ کشور را اعلام نمی کند.
عفو بين الملل همچنين اعلام کرده است که ۱۱۲ نفر از کسانی که سال گذشته در ايران اعدام شدند تنها در فاصلۀ چند هفته پس از انتخابات ۲۲ خرداد ماه تا برگزاری مراسم تحليف دومين دورۀ رياست جمهوری محمود احمدی نژاد، اعدام شده اند.
بنابر گزارش سازمان عفو بين الملل در سال ۲۰۰۹ جمهوری اسلامی به اعدام نوجوانان زير هجده سال ادامه داده است. اعدام جوانان زير ۱۸ سال خلافِ موازين بين المللی ست.
۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه
دوستان عزيز مي خواهم اسلام و جمهوري اسلامي را به شما عزيزان معرفي كنم:
طبقات ابن سعد شرح روشنی از این واقعیت می دهد که محمد حداقل با یکی از کنیزانش (برده زن) رابطه داشته است. محمد، با ماریه، کنیز قبطی خود رابطه جنسی داشت. ماریه و خواهرش "سیرین" کنیزانی بودند که به عنوان هدیه به محمد داده شده بودند که او، سیرین را به "حسن ثبیط" شاعر داد. ابن سعد می گوید که محمد، ماریه را که سفید و زیبا بود و موهایی مجعد داشت ، دوست می داشت.[نقل از ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، ص 151]
ابن سعد همچنین می نویسد که ماریه برای محمد پسری به نام ابراهیم به دنیا آورد که 18 ماه بعد مرد. ابن سعد می نویسد:" اگر او زنده می ماند، هیچکدام از دایی هایش در بند نمی ماندند." (ص164) این نشان می دهد که مسلمانها باز هم برده قبطی داشتند.
قرآن همچنین به مسلمانان می آموزد که کنیزان خود را به فحشا وادار نکنند(24:34)، و به آنها اجازه می دهد که اگر می خواهند با کنیزانشان ازدواج کنند (4:24) و به عنوان کفاره گناه آنها را آزاد کنند (4:92،5:89،58:3) و حتی به بردگان اجازه می دهد که آزادی خود را بخرند اگر که شرایط مولایشان را بپذیرند (24:33)
من فکر می کنم اینکه اسلام به برده اجازه می دهد که (با صلاحدید مولایش) آزادی اش را به دست آورد خوب است، اما فاجعه آنجاست که اصلا به آنها [مسلمانها] اجازه می دهد که دیگران را به بردگی بکشند. این مانند آن است که شما بانکی را سرقت کنید و بعد مقداری از پول را به بانک برگردانید و فکر کنید که کار درستی انجام داده اید.
آیات بالا نشان می دهند که برده گرفتن مقدر الله بوده است و همین است که به مردان مسلمان رخصت می دهد که با کنیزان خود رابطه جنسی برقرار کنند. همچنین نشان می دهند که برده ها کالای ارزشمندی برای مسلمانها بوده اند، در غیر این صورت الله، آزادی برده را کفاره گناهان قرار نمی داد.
احادیث صحیح بخاری و برده داری
صدها حدیث در مورد برده داری وجود دارد که به وضع مالیات، نوع رفتار، فروش و حقوق فقهی برده ها اختصاص دارند. به علاوه، مقدار بی شماری حدیث وجود دارند که به برده ها و رابطه شان با اربابان مسلمان اشاره می کنند. این برگزیده ای از احادیث مربوط به بردگان است که همه – بجز آنها که ذکر شده اند- برگرفته اند از کتاب حدیث بخاری:
ج 7 ،ص 137: از ابوالخودری نقل می کند:" ما تعدادی اسیر زن به غنیمت گرفتیم و با آنها مقاربت گسسته [به نحوی که پیش از ورود منی به رحم و بارداری، عمل خروج صورت گیرد. م] انجام دادیم. سپس از پیامبر خدا در مورد آن سوال کردیم و او گفت " آیا به راستی چنین کردید؟، و این سوال را سه بار تکرار کرد [و سپس گفت] هیچ روحی به وجود نمی آید مگر آنکه وجودش مقدر شده باشد، تا روز قیامت."
در اینجا مسلمانها چند اسیر زن گرفته اند و با آنها مقاربت کرده اند و محمد آن را تایید می کند. او فقط نصیحتشان می کند که مقاربت گسسته انجام ندهند.
ج5، ص459: [این حدیث شبیه بالایی است، با این حال جزییات دیگری اضافه شده است.] ابن محیرز نقل می کند :"وارد مسجد شدم و ابو خودری را دیدم . کنارش نشستم و از او درباره مقاربت گسسته پرسیدم. او گفت،"ما با پیامبر خدا به غزوه بنی مستلیق رفتیم و اسرایی گرفتیم. ما میلمان به زنان کشید که تجرد بر ما سخت شده بود و دوست داشتیم که مقاربت گسسته انجام دهیم. سپس هنگامی که ما قصد انجامش را کردیم گفتیم که چگونه مقاربت گسسته انجام دهیم بدون اینکه از پیامبر خدا بپرسیم و حال آنکه او در میان ماست. ما از او در مورد آن سوال کردیم و او گفت :"برای شما بهتر است که چنین نکنید چرا که هر روحی (تا قیامت) که مقدر به وجود است، وجود می یابد."
در اینجا مسلمانها به بنی مستلیق حمله کرده اند و برده گرفته اند. زنان اسیر به عنوان غنیمت بین سربازان مسلمان توزیع شده اند. دور بودن از خانه سربازان را حشری کرده است و آنها می خواهند با زنانی که به تازگی به اسارت درآمده اند رابطه جنسی برقرار کنند. آنها نزد محمد می روند و از او در مورد مقاربت گسسته می پرسند. او به آنها می گوید که این کار را نکنند ، بلکه عمل جنسی را با اسیران زن کامل کنند. احادیث مرتبط نشان می دهند که آنها نمی خواستند اسیران زن را باردار کنند چرا که می خواستند بعدا آنها را بفروشند و بر طبق قوانین اسلامی،اجازه فروش کنیزان باردار را نداشتند.
در واقع محمد، تجاوز به اسیران زن را تصویب می کند.
ج3، ص 765: قُرَیب نقل می کند : میمونه بنت الحارث، کنیز آزاد شده ابن عباس،کنیزی را بدون کسب اجازه از پیامبر آزاد می کند. روزی که نویت اوست تا با پیامبر باشد به او می گوید : ای فرستاده خدا! آیا می دانی که من کنیزی را آزاد کرده ام؟ " او [پیامبر] می گوید :"براستی چنین کردی؟" او پاسخ مثبت می دهد. [پیامبر] می گوید:" به تو پاداش بیشتری داده می شد اگر او را به یکی از دایی هایت می بخشیدی."
در اینجا، زنی کنیزی را آزاد می کند، اما محمد می گوید که ممکن بود به او پاداش بیشتری عطا شود (بهشتی) اگر آن برده را به دایی اش می بخشید، یا به عبارت دیگر برده را در بردگی نگه می داشت.
ج7،ص734: " ... بر در اتاق [محمد] برده ای بود که از او خواستم برای من اجازه ورود بگیرد.
این یک حدیث طولانی است و نقل قول آشکار می کند که محمد برده هایی داشته است که در خانه اش کار می کرده اند.
[...]
ج 5،ص541: ابوحُریره نقل می کند: وقتی ما بر خیبر غلبه یافتیم نه طلا به غنیمت بردیم و نه نقره، ولی [در عوض] گاو، شتر،کالا و باغ به تصاحب درآمد. سپس با فرستاده خدا راهی دره القیره شدیم و در آن زمان پیامبر خدا برده ای داشت به نام میدام که به وسیله یکی از بنوالدیباب به او هدیه داده شده بود. هنگامی که او داشت زین و برگ [استر] رسول خدا را پیاده می کرد، تیری از جانب تیراندازی ناشناس به او برخورد کرد ...
این حدیث نشان می دهد که محمد برده ای نگه می داشته که با تیری مضروب شده است.
ج5،ص637: بُرَیده نقل می کند: پیامبر علی را برای آوردن خمس غنیمت نزد خالد فرستاد و من از علی متنفر بودم. علی پس از مقاربت با کنیزی که جزو خمس بود، حمام کرده بود . من به خالد گفتم :"آیا این را نمی بینی؟ وقتی ما نزد پیامبر رسیدیم این را برایش خواهم گفت." او گفت:" بریده! آیا تو از علی متنفری؟" من گفتم :"بله. " او گفت:" آیا نفرت تو از علی به این خاطر نیست که او از خمس، سزاوار بیش از آن است؟"
یادداشت ذیل این حدیث می گوید:"بریده از علی متنفر بود به این دلیل که او کنیزی را از غنیمت [برای خود] برداشته بود و او [بریده] این را خوب نمی دانست.
در اینجا، علی زنی را که به تازگی به اسارت درآمده است تملک کرده، با او نزدیکی می کند. وقتی این ماجرا را برای محمد بازگو می کنند، او آن را تایید می کند. توجه داشته باشید که برده ها غنیمت به حساب می آمدند و جزو دارایی های یک مرد بودند، پس آنها [مردان مسلمان] می توانستند از برده های زن برای مقاربت استفاده کنند و یا به آنها تجاوز کنند.
ج5،ص512: اناس نقل می کند: "... پیامبر جنگاورانشان را کشت و زادورود و زنانشان به اسارت برده شدند ..."
این حدیث شامل جزییات حمله به یهودیان خیبر است. دوباره، تعداد زیادی از زنها و بچه ها به بردگی گرفته می شوند.
[...]
متنهای اسلامی دیگری موجودند که نشان می دهند محمد چگونه بردگان را خرید و فروش و یا آزاد می کرد. نقل قولهای زیر از کتاب "پشت پرده" [؟] هستند:
ابن قییم الجزیه، فقیه بزرگ و مورخ اسلامی، در کتاب خود "زادالمعاد"، بخش 1 صفحه 160 می گوید:
"محمد برده ها و کنیزهای زیادی داشت. او آنها را می خرید و می فروخت، اما بیشتر می خرید. او یک بار یک برده سیاه را به دوتا فروخت [یکی را با دوتا عوض کرد] برده های خریداری شده او بیشتر از آنهایی بودند که می فروخت."
محمد تعدادی برده سیاهپوست داشت. یکی از آنها مَهران نام داشت که محمد او را وامی داشت که بیش از آنچه در توان یک مرد معمولی است کار کند. هرگاه که محمد و مردانش به سفر می رفتند و از حمل اثاثیه شان خسته می شدند، او مهران را وامی داشت که آنها را حمل کند. مهران می گفت:" حتی اگر در یک سفر من به اندازه بار 6 یا 7 الاغ هم بار داشتم، باز هم هرکس خسته می شد ممکن بود لباسها یا سپر یا شمشیرش را روی من بیاندازد تا آن بار سنگین را حمل کنم." طبری وجزیه، هردو این را ثبت کرده اند، پس اسلام این [رفتار] را درست می داند.
علی که داماد محمد بود، کنیز عایشه را جلوی محمد تازیانه زد تا به اتهام زنای عایشه اعتراف کند. محمد حتی یکی کلمه هم [برای منع] زدن یک برده زن به علی نگفت. [از سیره رسول الله، ص 496]
در سیره رسول الله ، محمد 800 مرد را قتل عام می کند و زنها و بچه هایشان را به بردگی می گیرد. او حداقل یک زن یهودی را به نام ریحانه به صیغه می گیرد و مابقی را به مسلمانها می دهد. سیره می گوید (ص466) :" سپس فرستاده [خدا] دارایی ها، زنان و کودکان بنی قریظه را میان مسلمین تقسیم کرد ..."
و
"سپس فرستاده[خدا] سعد زید، برادر اشحل را با تعدادی از زنان اسیر بنی قریظه به نجد فرستاد و او آنها را در ازای اسب و سلاح فروخت."
یک چیز قطعی است: محمد یک برده دار بود. اسامی بسیاری از برده های محمد بتفضیل در متون اسلامی آمده است [...]
حقوق برده ها در اسلام
بنابر حقوق اسلامی، برده ها از حداقل حقوق مدنی و قانونی برخوردار بوده اند. برای مثال:
• مردان مسلمان اجازه داشتند هروقت که می خواهند با زنان برده رابطه جنسی برقرار کنند: آیات 4:3، 4:29، 33:49
• بردگان در برابر اربابانشان به همان اندازه ذلیل بودند که اربابان در برابر خدا: آیه 16:77
• بنا برسنت اسلامی، انسانها در هنگام اسارت می توانستند کشته شوند یا به بردگی کشیده شوند. این نشان می دهد که برده ها باید از ابتدایی ترین حق انسانی [حق حیات] شروع می کردند.
• بنا بر فقه اسلامی ، برده ها کالا بودند. فروش برده ها همتای فروش حیوانات بود.
• محمد فرمان داد تا تعدادی برده که توسط اربابانشان آزاد شده بودند دوباره به بردگی گرفته شوند.
• شلاق زدن برده ها دارای مجوز اسلامی است.
• بنا بر اسلام ، شهادت برده در دادگاه قابل پذیرش نیست. ابن تمیه و بخاری، هردو این را ذکر کرده اند.
• بنا بر اسلام، یک مسلمان را نمی توان برای قتل یک برده کشت.
• بنا بر فقه اسلامی، برده ها نمی توانند خودشان برای خودشان همسر انتخاب کنند: ابن حزم، جلد 6، بخش 9.
• بنابر فقه اسلامی، برده را می توان واداشت تا با هرکسی که اربابش می خواهد ازدواج کند: ملک ابن اناس، جلد2،صفحه155