۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه



رژيم جمهوري اسلامي، از اوایل به قدرت رسيدن حاکميتش سرآوب و مبارزه عليه جنبش


های پيشرو اجتماعی را از جمله جنبش زنان را آغاز آرد. سلب آليه حقوق دمكراتيك


زنان از شاخص هاي اصلي اين حاکميت زن ستيز مذهبي است. طي سی سال گذشته،


سرآوب دائم و مستمر زنان يكي از جبهه هاي اصلي تعرض سياسي و ايدئولوژيك رژیم


اسلامي عليه مردم بوده است. درچنين شرايطي بخصوص در سالهای اخير همبستگی


و همگامی زنان با مبارزه کارگران برای رسيدن به خواستهایشان،مبارزه برای آزادی زنانی


که در اسارت رژیم اسلامی در انتظار مرگ بسر می بردند، حضور فعال در جنبش انقلابی


کردستان و جنبش دانشجویی، مقاومت جانانه آنان در مقابل تحميل حجاب و پوشش


اسلامی، اعتراضات پر شور زنان عليه دیگر بی حقوقی ها، تلاش گسترده برای برپایی


سازمانها و تشکل های زنان و تداوم فعاليت های اجتماعی و هنری پيشرو و انتشار و


اداره ده ها نشریه و سایت و وبلاگ اینترنتی تنها جلوه هایی از مبارزه و پيشروی زنان را


به نمایش ميگذارد این نوع مبارزه و مقاومت ها جنبش زنان را به يكي از عرصه هاي


اصلي نبرد مردم عليه اين رژيم زن ستيز و ارتجاعي بدل آرده است.بنابه این مبارزه و


مقاومت بر عليه فرهنگ عقب مانده و خرافه مردسالار رژیم اسلامی است که رژیم ضد


زن اسلامی را نگران کرده و برای مقابله و عقب نشاندن با این نوع مبارزات و اعتراضات


پيشرو و رادیکال جنبش زنان در هر دوره ای تاکتيک های متفاوتی را برای مقابله با جنبش


زنان اتخاذ ميکند که نمونه عينی و واقعی این تاکتيک ها تصویب قانون جدید خانواده در


کميسيون قضایی مجلس اسلامی ميباشد که به زودی هم به صحنه علنی مجلس هم


ارائه داده خواهد شد.


تصویب این لایحه جدید خانواده از سوی رژیم اسلامی یک عقب ماندگی و یک ارتجاع به


تمام معنا می باشد که فرهنگ و سيستم عقب مانده اسلامی در این قانون جدید عرض


اندام و خود را نشان ميدهد، رژیم اسلامی با اتخاذ همچنين تاکتيک مرتجعانه و تعرض زن


ستيزانه ای در تلاش است تا یک بار دیگر سيستم و فرهنگ عقب مانده اسلامی را بر


خانواده و جامعه حاکم کند و مبارزات بر حق زنان پيشرو جامعه را به عقب راند و جو و


فضای جامعه را با این نوع سياستهای ارتجاعی آلوده و به بيراهه براند که نمونه بارز آن


ماده بيست و سه این قانون ميباشد که هر نوع شرط و شروطی را از مقابل تعدد زوجات


بر ميدارد و هيچ محدودیتی را برایش قائل ندانسته است .


سياستهای سرکوبگرانه و ارتجاعی و ضد زن رژیم اسلامی از هيچ انسان آزادی خواه و


شرافتمندی پوشيده نبوده و نخواهد بود. رژیم اسلامی از هر دری ميکوشد تا روز به روز


مردم را در فشار و تنگاهای تازه ای قرار بدهد چون تنها راه نجات و بقای سيستم سرمایه


داری اسلاميش را به سرکوب هر چه بيشتر، اعدام، شکنجه، زندان و ایجاد فضای رعب و


وحشت می داند و نمونه بارز آن را ميتوان سرکوب اعتراضات کارگری و صدور حکم زندان و


شلاق ، تحميل فقر و گرسنگی و فلاکت به مردم، اسلاميزه کردن تمام عيار فضای


جامعه، بعنوان تنها تاکتيک و استراتژی برای برون رفت و مقاومت در مقابل اعتراضات و


خشم های یک پارچه در حال انفجار مردم انتخاب کرده است .


از سوی دیگر نمایندگان سازشکار جنبش حقوق زنان که در ظاهر دلسوزی ميکنند تلاش


ميکنند تا با رجوع به تئوری اسلام این قانون ضد زن را نقد کنند. این در حالی است که


خود این دلسوزان به ظاهر جنبش زنان این حرکات را هزار و یک بار آموخته و آزموده اند و


بی حاصلی این نوع مبارزات سازشکارانه را به طور عينی تجربه و لمس کرده اند و


برایشان مشخص شده است که رژیم اسلامی ضد انسانی اصلاح پذیر نيست و نخواهد


شد اما باز با این همه دست بردار نيستند. بطور مثال خانم شيرین عبادی در گفتگویی با


سایت تغيير برای برابری اعلام کرده اند که این قانون مغایر اسلام است و اعلام داشته


اند که اسلام اصولا مخالف تعدد زوجات است. خانم عبادی که خيلی دلسوز و مدافع


جنبش زنان ميباشد چرا به خود زحمت نميدهد تا یک بار دیگر سيستم اسلام را مورد


ارزیابی قراد دهد و تاریخ اوایل سر کار آمدن دین اسلام را مطالعه کند و ببيند که آیا این


نوع قانون با اسلام تداعی ميشود یا مغایر اسلام نوع خانم عبادی ميباشد، از سوی دیگر


خانم عبادی باید بداند که کسی اگر به رژیم اسلامی و اسلام متوهم باشد و خود در


جناح اصلاح طلب و ليبرال رژیم قرار گرفته بوده باشد هيچ وقت حاضر نيست که ماهيت


اصلی این سيستم جنایتکار و ارتجاعی را برای توده مردم ابراز دارد چون اعتراضاتی که از


سوی طيف رادیکال و پيشرو جنبش زنان در جریان است به ضرر سياست ها و سيستمی


ميباشد که خانم شيرین عبادی خود را با آن تداعی ميکند و سخنگوی ظاهری اش شده


است که نمونه بارز آن را ميتوان از کمپين یک ميليون امضا نشان داد که چگونه در صدد


هستند تا مبارزات برحق زنان را برای برقراری کامل برابری واقعی را به چند خواست و


مطالبات حقوقی پایه ای کوچک خلاصه کنند و از دید بورژوایی به مسئله زنان نگاه ميکنند


نه از دید طبقاتی که یکی ازاساسی و اصلی ترین ارکان ستم و استثمار بر زنان در درون


جامعه ميباشد.


در رابطه با مسئله زن نقش اسلام گوياتر از آنست آه نيازي به تعميق و حلاجي گسترده


از سوی خانم شيرین عبادی و دیگر گرایشات سازشکارانه درون جنبش زنان داشته


باشد، زن آن موجودي است آه به اعتقاد مبدع اولي اسلام يعني محمد، مي بايست


فقط به او سوره نور و نخ ريسي را آموخت، زن آن موجودي است آه به اعتقاد ششمين


پيشواي شيعه اش، در صورت عقيم و نازا بودن ارزشش از گليم مندرس و پاره جلو آستان


آمتر است، زن آن موجودي است آه مطلقاً نمي تواند داراي استقلال اقتصادي باشد.


رهبران مذهب اسلام از همان زمان پيدايش اين مذهب اين زيرآي را داشته اند آه با


استقلال اقتصادي زنان، سهمگين ترين ضربات بر مباني بردگي زن وارد خواهد شد و اين


امر آغازي است بر اضمحلال آليه وجوه ناظر بر برده بودن زن! چنين جنايتي در تاريخ


همواره بوسيله مذهب توجيه گشته و تحكيم شده است.


زن بلحاظ اجتماعي، از ديد بسياري از مذاهب از جمله اسلام نقشي جز نقش شيطان


نداشته است. با "شيطان خطاب آردن" او، و با عدم تحقق و رسميت يافتن حقوق اوليه


اوست آه ميتوان وي را از جامعه برآنار و در خلوتگاه مرد محبوسش نمود. زن در اسلام


مي بايست هميشه تحت قيموميت يك مرد بعنوان پدر، برادر يا شوهر و حداآثر حاآم


شرع آه وي نيز مرد است، قرار داشته باشد.


زن در اسلام هميشه بايد از اجتماع و فعاليت اجتماعي برآنار مانده و به نيابت مرد، انجام


روزمرگيهاي وي را بعهده بگيرد، بچه هايش را بزرگ آند، خانه او را مرتب نمايد، غذايش را


آماده آند، نقش ماشين جوجه آشي سربزيري را براي وي بازي آند آه در ازاء همه اينها


حداآثر طبق قانون جمهوري اسلامي مي تواند از شوهرش طلب اجرت آند. پيش از اين،


پيوند دين و دولت را در سرآوب علوم مختلف و ايجاد سد در برابر توسعه آن خصوصاً در


قرون وسطي ديده ايم. امروز نيز اين پيوند جنايتبار را در سرآوب زنان در اشكالي رقيق يا


غليظ در سرتاسر جهان شاهديم. در جامعه ما نيز آه معناي حاآميت اسلاميش چيزي


جز تداوم و استمرار مناسبات تحت سلطگي سرمایه داری است ، مسئله ستم بر زن به


بارزترين شكل هويداست. بنابر ضروريات تداوم اين مناسبات ستمگرانه از ديد حاکمان


مرتجع، زن حداآثر مي تواند به مقام پرستاري آه در آنه خود در پيوند با وظايف و رسالت


مادري است، نائل آيد. آري، نقش زن از نخ ريسي تا پرستاري، تمام سير تكاملي است


آه از محمد تا روح اللّه و خامنه ای در جامعه اسلامي طي آرده است. از صدر تا ذيل


ريزه خواران مسلمان استثمار، زن ناقص الخلقه مستحق انجام فعاليت هاي مستقل


سياسي، اجتماعي و اقتصادي نيست. هرچند آه اين عدم استحقاق در مورد آل جامعه،


چه مردان و چه زنان بديهي است، اما در مورد زنان اين مسئله با شدتي مضاعف و با


شكلي وحشيانه تر اعمال مي گردد.


انگلس مي گويد: اولين جوانه هاي شكل گيري طبقات با تقسيم آار بين زن و مرد آغاز


شد. تقسيم آاري آه در ادامه تكامل خويش به مشروعيت مالكيت خصوصي بمثابه رآن


اصلي مناسبات ستمگرانه انكشاف يافت. بنابراين سرمنشاء محترم شمردن و تثبيت


مالكيت خصوصي نيز در همين تقسيم آار و بردگي زن نسبت به مرد نهفته است.


شك نيست براي توجيه و عين عدالت جلوه دادن آنچه در ساختار اقتصادي هر جامعه


عمل مي آند، يك روبناي ايدئولوژيك سياسي لازم است، و مذهب بطور عام و اسلام با


شعبات مختلفش بطور خاص از بدو پيدايشش، چنين نقشي را ايفاء نموده است. بي


جهت نيست آه تاريخ طبقات با تاريخ مذهب داراي پيوندي تنگاتنگ مي باشد.


در نهایت باید بگویم دولت اسلامی موجود آه ابزار سرآوب طبقات ارتجاعيست با تمام قوا


و با اتكاء به توپ و تفنگش پشت اين ستمگري قرار دارد. طبقات حاآمه با تبليغ ايده هاي


ارتجاعي، با تبليغ جهل و خرافه و با استفاده از مذهب و قواي مسلح خود از اين


ستمگري محافظت مي آنند. هر قدر ريشه هاي يك مناسبات ستمگرانه عميقتر باشد،


بيرون آشيدن آن ريشه ها نياز به شخم عميقتري دارد. براي اينكه جامعه از پائين تا بالا


بازسازي شود بايد تمامي ساختارهاي مسلط موجود نابود شوند. اين امر تنها از طريق


پيشبرد مبارزات رادیکال و پيشرو سوسياليستی و برقراري کمونيسم متحقق مي شود.


اين دگرگوني فقط از طريق مبارزه مردم مي تواند حاصل شود. زنان همانند ساير توده


هاي ستمديده به چنين مبارزه ای نياز دارند تا آتشفشان خشمشان را آاملا فعال سازد.


ايده هائي از قبيل اينكه بايد از طريق مسالمت آميز و يا صرفا از طريق آموزش و پرورش به


مقابله با ستم بر زنان برخاست هم نادرستند و هم مضر. اگر هدف طرفداران اين قبيل


ايده ها، فريب توده ها بويژه زنان نباشد در بهترين حالت توهمي بيش نيست. زنان


همانند ساير ستمديدگان تنها از طريق شرآت بي پروا و فعال در آليه مبارزات توده های


جامعه است آه به قدرت لايزال خود پي برده و ميتوانند نه تنها براي رهائي خود بلكه


براي رهائي تمام استثمار شوندگان و ستمديدگان مبارزه کنند. در پروسه چنين مبارزه ای


است آه مردان نيز متحول شده و قادر ميشوند افكار سلطه جويانه خود نسبت به زنان را


بدور اندازند و برای این بدور انداختن راه ميانه ای وجود ندارد بجز انقلاب یک انقلاب رادیکال


و پيشرو که همانا پيش به سوی سوسياليسم می باشد.


مبارزه بر عليه تصویب لایحه ضد زن رژیم اسلامی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر